41 ماهگی یکی یدونمون
عزیز مامان ،برای تمام روزهای هفتمون برای خودم و شما کلی برنامه ریختم و حسابی سرمون گرمه و کمتر فرصت میکنم به وبلاگت سر بزنم و پستهای وبلاگت رو کمی با تاخیر آپ میکنم. هر روز بعد از مهدت باید چند دقیقه بریم کنار این ببعیا و چوپان دروغگو و شما یه ژشت بگیری و دستور عکاسی بدی. یک روز خوب و یک هوای عالی و یک صبحانه دلچسب با عمو اینا. بعد از کلی تحقیق در مورد کلاس باله ، اسپین رو که چند تا شعبه داره و همه ازش تعریف میکنن رو انتخاب کردم و با ساناز دوستم شما و نفس رو ثبت نام کردیم نیم ساعت از اولین جلسه رو هردوتون خیلی خوب رفتید ولی بعد از اینکه مربی بی اخلاق و بی تجربه اش سر یکی ...
نویسنده :
آتنا مامانیه روشا یدونه
18:23